دکتر «محمدرضامقدسی» در گفتگو با جام کوردی، اظهار کرد: فراموشی همواره در ذهن انسان بیشتر بهعنوان یک ضعف یا کاستی در نظر گرفته شده است؛ گویی که از یاد بردن، مساوی با از دست دادن است، اما روانشناسی معاصر نشان داده است که فراموشی نهتنها یک نقص، بلکه یک توانایی بنیادین و سازگارانه است.
وی افزود: یکی از مکانیزمهای پنهان و کمتر شناختهشدهای که به تابآوری انسان کمک میکند، همین فراموشی تدریجی درد و رنج است.
بنیانگذار تابآوری ایران اضافه کرد: مغز انسان توانایی عجیبی دارد که با گذشت زمان، شدت خاطرات منفی و رنجهای گذشته را کمرنگتر کند و به آنها حالتی مبهم ببخشد. این فرآیند ناخودآگاه، که در ظاهر ممکن است ساده و بیاهمیت جلوه کند، در واقع نقشی حیاتی در بقای روانی و توان ادامهی زندگی ایفا میکند.
وی تصریح کرد: بدون این فراموشی تدریجی، انسانها بار تمام دردهای گذشته را همچون کولهباری سنگین با خود حمل میکردند و در نتیجه توان حرکت به سمت آینده، ایجاد امید یا بازسازی دوباره زندگی را از دست میدادند.
مقدسی ادامه داد: زمانی که فرد یک بحران جدی مانند از دست دادن عزیز، شکست مالی یا بیماری دشوار را تجربه میکند، شدت رنج آن رویداد در لحظه تقریباً فلجکننده است. اگر این بار عاطفی در همان شدت اولیه در ذهن باقی میماند، هیچ انسانی قادر نبود دوباره به زندگی عادی بازگردد،اما به یاری مکانیسم فراموشی، ذهن کمکم شروع به محو کردن جزئیات دردناک میکند. خاطره باقی میماند، اما بار عاطفی آن کاهش مییابد؛ صحنههای تلخ محو میشوند، صداها و تصاویر کمرنگتر میشوند و در نهایت، آنچه باقی میماند بیشتر شبیه یک یادآوری است تا زخمی باز.درست در همین نقطه است که تابآوری شکل میگیرد: فرد میتواند بدون آنکه هر لحظه زیر بار رنج گذشته خم شود، به بازسازی خود و محیطش بپردازد.
به گفته پدر تاب آوری ایران، فراموشی نهتنها یک «پاککن» ذهنی، بلکه یک «مسکن طبیعی» است که به انسان اجازه میدهد دوباره برخیزد.
وی اضافه کرد: از منظر زیستشناختی و روانشناختی، این فراموشی تدریجی یک مکانیسم دفاعی پیچیده است. تحقیقات نشان دادهاند که هیپوکامپ و آمیگدال ــ دو ساختار کلیدی در مغز ــ در ثبت و پردازش خاطرات هیجانی نقش دارند، اما همزمان مدارهایی در مغز فعالاند که شدت واکنش هیجانی را با گذشت زمان تعدیل میکنند.
مقدسی افزود: این تعدیل همان چیزی است که ما بهعنوان «گذشت زمان» تجربه میکنیم؛ عبارتی که در فرهنگهای مختلف بهصورت ضربالمثل تکرار شده است؛ زمان زخمها را التیام میبخشد. آنچه واقعاً رخ میدهد این است که حافظه عاطفی بهطور طبیعی در معرض فراموشی انتخابی قرار میگیرد. مغز برای بقا نمیتواند تمام جزئیات رنجآور را حفظ کند؛ زیرا چنین حجمی از رنج، زندگی روزمره را مختل میکرد. به همین دلیل، فراموشی نه یک اتفاق تصادفی، بلکه یک ظرفیت سازگارانه و هوشمندانه است.انسانها به کمک این فرایند میتوانند میان «یادگیری از تجربه» و «غرق نشدن در رنج آن» تعادل برقرار کنند.
وی خاطرنشان کرد: بدون بهرهگیری از ظرفیت فراموشی، تابآوری عملاً امکانپذیر نیست.تابآوری هنر بازسازی امید و توان ادامهدادن است. کسی که نمیتواند فراموش کند، محکوم است در چرخه بازآفرینی درد گرفتار بماند؛ هر بار که به گذشته نگاه میکند، همان زخم کهنه دوباره سرباز میکند و اجازهی حرکت به سمت آینده را نمیدهد.
مقدسی معتقد است: فراموشی تدریجی، مانند پلی است که انسان را از «دیروزِ رنج» به «امروزِ امکان» منتقل میکند.فرد با فراموشکردن بخشی از بار عاطفی، سبکتر میشود و این سبکی همان چیزی است که تابآوری را ممکن میسازد.
براساس گفته موسس خانه تابآوری، درست است که هیچ رنجی بهطور کامل پاک نمیشود، اما این کمرنگشدن تدریجی است که به انسان فرصت میدهد دوباره عشق بورزد، کار تازهای آغاز کند، یا برای فردای خود رویا بپرورد. به همین دلیل میتوان گفت فراموشی نه سایهای بر حافظه، بلکه نوری است که راه را برای ادامهی زندگی روشن میکند.