جام کوردی، صائب اداک - "موسک"؛ نامی بر دو محله شهر مریوان، یکی تپه موسک و دیگری موسک ۲، که از جهت مختصات شهری، چسپیده به هم اما از جهت منش غالب، وضعیت طبقاتی و سهمشان از کار و ثروت شهر، بسیار متفاوت است.
تپه موسک، که محله رشدیافته و با بافت شهری است همان روستای قدیم موسک است، محل اسکان طبقات پایین و طبقه متوسط سنتی شهر تبدیل شده است.
موسک ۲ نیز محله جدید و با بافت و معماری جدیدتر، که بیشتر اقشار طبقه متوسط شامل پزشکان و پرستاران، معلمین، کارمندان، بازارهای و منتفعان اقتصاد مرزی در آن اسکان پیدا کردهاند.
فضای ظاهری این دو محله در دل شهر مریوان، بازتابی از سهم و نفوذ ساکنانشان در ساختن فضای زندگی و البته واقعیت نابرابری و عدم توازن در توزیع عدالت خدمات مدیریت شهری است. خيابانهای ۱۶ متری و کوچههای بالای ۱۰ متر موسک ۲، شباهتی به خیابانهای ۱۰ متری و کوچههای ۶ و ۴ متری تپه موسک ندارد. تپه موسک اگرچه به لحاظ مختصات جغرافیایی در موقعیت "شمال شهر" قرار گرفته اما یک "جنوب" اقتصادی است. در مقابل این موسک ۲ است که به یک شمال اقتصادی و اجتماعی تبدیل شده است.
شمال و جنوبها را موقعیت اقتصادی محلهها تعریف میکند.
بافت شغلی غالب در تپه موسک، یک بافت مقاطعه کارانه و بیثبات است. کارگران فصلی، کارگران ساختمانی، کاسبان خرده، کشاورزان و گاها کولبران. این موضوع، در مقابل ثبات هرچه بیشتر زندگیها و کارها در موسک ۲، قرار میگیرند.
تپه موسک از دل یک بافت روستایی پدید آمده و رشد یافته است. همین هم در روابط اجتماعی روزمره جای پای خود را دارد. بیشتر اهالی این محله ۲۰ هزار نفری، یا همدیگر را میشناسند یا با واسطهای میتوانند رد خویشاوندی و همسایگی هم را بیابند. همبستگی اجتماعی در درجه بالاتری است و گروهها و دستههایی در قالب دراویش و امثال آن راحتتر شکل گرفته است.
اما درست در پاین دست این محله و در موسک ۲، روابط، جور دیگری است. فردگرایی بیشتری رایج است تا گرایشهای دسته جمعی آنچنانی. خبری از جمع شدنهای عصرگاهی پیرمردهای محله نیست و دستهجات خاصی در آنجا فعالیت نمیکنند.
به همین ترتیب در موسک ۲، آن سرهای خط خطی شده پسران نوجوان موتور سوار یا اصلا وجود ندارد یا خیلی کم به چشم میخورد.
حتی خود موتورهای در تردد هم با هم فرق میکنند. موتورهای تخت پر سر و صدا و گاهی بدون مدارک، در آن بالا (تپه موسک) طرفدار بیشتری دارد. هم ارزانترند و هم کارهایی بیشتر از یک موتورسواری عادی (همچون تک چرخ زدن) میتوان با آنها انجام داد. موتورهای بلندتد تریل یا موتورهای طرح جدید کم صدا از چنان قابلیتهایی برخوردار نیستند. به همین دلیل هم آنها موتور "سوسول"ها تلقی میکنند!
به آن سرهای خط خطی شده بازگردیم، چون قابلیت تامل بیشتری دارند. این داستانی که در میان جوانان و نوجوانان محلات حاشیه رایج است، همانا اعمال خشونت علیه "خود" است. خشونتی که جامعه و نابرابریهای علیه چنان افرادی اعمال میکند، به واسطه فرد قربانی، دوباره علیه خود و بدنش به کار گرفته میشود. یعنی تظاهر یک خشونت ساختاری در خشونت علیه خود و تنها داراییاش، یعنی همان بدنش.
کسی در موسک ۲ تمایلی به چنان سبکی از چهره و تیپ ندارد. کمتر کسی خودزنی میکند و بازو و سرش را در معرض نوک چاقو قرار میدهد، چون به نسبت خشونت، رنج و آسیب اجتماعی کمتری تجربه میکند. اما نه به واسطه صرف قرار گرفتنش در یک محله متوسط و مرفه نشین، بلکه به دلیل پایگاه طبقاتی و هستی اجتماعیشان.
ذائقه غذایی هم حتی تحت تاثیر همین تمایز شکل گرفته است. درحالیکه در تپه موسک بازار پای مرغ معمولا گرم است، در موسک ۲ این کافهها و فستفودها هستند که خواهان بیشتری دارند.
تراکم مادی و شلوغی بیش از حد به خودی خود خشونت آور و مولد اضطراب و اصطکاک است. آن همه خانه به هم چسپیده و متراکم در تپه موسک، در آن کوچههای باریک، خاکی و پر شیب، خود مولد آسیب و درگیری روزانه است. این را اگر به وضعیت پر اضطراب معیشت اکثریت ساکنان محله هم اضافه کنیم، نتیجه واضح است.
در نهایت به یک شاخص مشخص برای پی بردن به عمق تفاوت تجربه زیستن در این دو محله نزدیک و متفاوت برمیخوریم. شاخص "دلپذیری محله". این شاخص دربرگیرنده تجربه زیسته زندگی در محله است که متاثر از ساختارهای مادی و معنوی زندگی در محل زیست انسانها است.
صائب اداک، کارشناس ارشد جامعه شناسی