به گزارش جام کوردی، قصرشیرین نامی آشنا در حافظه جمعی مردم ایران است؛ شهری که در روزهای جنگ تحمیلی بارها و بارها بمباران شد اما ایستاد، شهری که همواره خط مقدم دفاع و امنیت بوده و امروز نیز با داشتن مرزهای خسروی و پرویزخان، قلب تپنده تجارت کشور به شمار می‌آید.

با این حال، تناقض تلخی میان جایگاه استراتژیک این شهر و وضعیت زندگی مردم آن وجود دارد: قصرشیرین هنوز از ابتدایی‌ترین خدمات درمانی محروم است!

نبود پزشک متخصص در این شهر، دیگر یک مسئله ساده نیست؛ بحرانی انسانی است.

تصور کنید مادری که کودک بیمار خود را به تنها متخصص اطفال شهر می‌برد، اما می‌شنود پزشک فقط ده روز در ماه حضور دارد.

یا بیماری که نیازمند عمل جراحی فوری است اما به دلیل نبود متخصص بیهوشی، ناچار است میان مرگ و سفری طاقت‌فرسا تا کرمانشاه یکی را انتخاب کند.

چنین وضعیتی نه فقط ناکارآمدی یک سیستم، بلکه بی‌عدالتی آشکار در حق مردمی است که سال‌ها با سختی مرزنشینی ساخته‌اند.

چگونه می‌توان پذیرفت شهری که روزانه صدها کامیون بار از مرزش عبور می‌کند، مردمش باید برای درمان ساده‌ترین بیماری‌ها تا مرکز استان بروند؟

اینجا پرسشی جدی مطرح می‌شود: سهم مرزنشینان از این همه فعالیت اقتصادی چیست؟ چرا درآمدهای کلان حاصل از تجارت مرزی، در بهبود زیرساخت‌های درمانی و اجتماعی خود منطقه بازتاب پیدا نکرده است؟

هرچند فرماندار قصرشیرین از توسعه «توریسم سلامت» در منطقه سخن رانده است؛ اما آیا این سخن با واقعیت امروز قصرشیرین هم‌خوانی دارد؟

چگونه می‌توان از جذب بیماران خارجی و رونق گردشگری درمانی گفت، در حالی که همین حالا بیماران داخلی از نبود پزشک بیهوشی و اطفال رنج می‌برند؟!

توسعه، اگر از نیازهای اولیه مردم شروع نشود، بیشتر شبیه یک رویا باقی خواهد ماند.

آنچه امروز در قصرشیرین می‌بینیم، یک نابرابری آشکار است. مردمی که در سخت‌ترین روزهای جنگ پشت کشور ایستادند و امروز هم در دل تحریم‌ها و مشکلات اقتصادی، مرزهای تجاری کشور را فعال نگه داشته‌اند، حق دارند در خانه خود امنیت درمانی داشته باشند.

این مردم نباید هر بار در برابر بیماری عزیزانشان، بار غربت و فاصله را بر دوش بکشند.

در همین راستا پیشنهادهای کوتاه‌مدتی برای رفع بحران وجود دارد: اعزام دوره‌ای تیم‌های تخصصی درمانی، ایجاد مشوق‌های مالی و رفاهی برای پزشکان متخصص، تجهیز بیمارستان شهر به امکانات پایه و ایجاد سیستم حمایتی برای بیماران اورژانسی.

اما در بلندمدت، تنها راه‌حل پایدار، استقرار دائمی پزشکان متخصص و سرمایه‌گذاری واقعی در بخش بهداشت و درمان قصرشیرین است.

بی‌توجهی به سلامت مرزنشینان، تنها یک بی‌عدالتی نیست؛ تهدیدی برای امنیت اجتماعی و حتی اقتصادی کشور است.

مردمی که احساس کنند در حاشیه قرار گرفته‌اند، دلگرمی‌شان به آینده کم می‌شود.

مرز، فقط با سیم خاردار و پاسگاه حفظ نمی‌شود؛ مرز را مردمش نگه می‌دارند، مردمی که اگر احساس کنند دولت آن‌ها را فراموش کرده، دیگر انگیزه‌ای برای ماندن نخواهند داشت.

قصرشیرین باید بیش از یک نام در نقشه باشد؛ باید شهری باشد که مردمش با آرامش در آن زندگی کنند، نه شهری که هر بیماری در آن به کابوسی بدل شود.

این یادآوری شاید تلخ باشد، اما ضروری است: توسعه‌ای که در آن انسان‌ها فراموش شوند، هیچ‌گاه ماندگار نخواهد بود!

لیلا سعدوندی