"پریسا جاهد" نویسنده کرمانشاهی در گفت‌وگو با جام کوردی به معرفی خود و آثارش در حوزه ادبیات پرداخت.

او که متولد ۱۳۴۵ در محله مصوری‌ کرمانشاه است به جام کوردی گفت: «من در همین سال در کوچه منصورخباز کرمانشاه به دنیا آمدم. نخستین فرزند خانواده بودم و کودکی‌ام در فضایی آکنده از محبت و صمیمیت گذشت. تحصیلاتم را تا مقطع دیپلم در کرمانشاه ادامه دادم و در سال ۱۳۶۳ وارد رشته پرستاری دانشگاه شدم. از همان زمان، زندگی‌ام با بیمارستان و بیماران گره خورد و تا بهمن ۱۳۹۹ در مراکز درمانی کرمانشاه مشغول خدمت بودم.»

جاهد با یادآوری خاطرات سال‌های کاری خود افزود: «شغل پرستاری برای من فقط یک حرفه نبود، بلکه رسالتی انسانی بود. وقتی بازنشسته شدم، فکر می‌کردم این مسیر به پایان رسیده؛ اما گویا سرنوشت راه تازه‌ای برایم در نظر گرفته بود؛ راهی که از همان علاقه قدیمی به کتاب و کتاب‌خوانی ریشه می‌گرفت.»



او درباره ورود به عرصه نویسندگی توضیح داد: «پدرم کتابفروشی داشت و از همان دوران کودکی، دنیای کتاب برایم آشنا بود. با این حال هرگز تصور نمی‌کردم روزی خودم نویسنده شوم. بعد از بازنشستگی، به‌طور اتفاقی از برگزاری کلاس‌های نویسندگی مجازی دانشگاه فردوسی مشهد مطلع شدم. به یاد دارم که در جلسات نخست حتی قادر نبودم تکالیف ساده کلاس را انجام بدهم. نوشتن برایم بسیار سخت بود؛ اما به مرور، با صبر و راهنمایی‌های استاد کلاس، کم‌کم جادوی نوشتن را پیدا کردم و همان داستان‌های کوتاهی که در ابتدا فقط به عنوان تکلیف نوشته می‌شد، بعدها جرقه‌ای شد برای ورود جدی‌تر من به دنیای داستان نویسی.»

این نویسنده کرمانشاهی با اشاره به نخستین تجربه‌های چاپ آثارش گفت: «کتاب "باید عاشقی کرد" نخستین اثر من بود؛ مجموعه‌ای کوچک از خاطرات سال‌های پرستاری‌ام. این کتاب در سال ۱۴۰۲ توسط انتشارات سرانه منتشر شد. شاید حجمش کم بود، اما برای من دریچه‌ای تازه گشود. پس از آن، در سال ۱۴۰۳ رمان کوتاه "قصه مهتاب" را منتشر کردم. قصه‌ای که فضای قدیمی شهر کرمانشاه را زنده می‌کند و روایتگر علاقه دو جوان است که با بغض و حسادت دیگران به جدایی کشیده می‌شوند. این کتاب علاوه بر یک داستان عاشقانه، بازتابی از غم جنگ و از دست دادن عزیزان هم هست.»

او ادامه داد: «فضای داستان قصه مهتاب برای مردم شهرم بسیار آشناست؛ کوچه‌ها، محله‌ها و حتی روابط انسانی آن روزگار هنوز در حافظه جمعی زنده‌اند و همین نزدیکی فرهنگی باعث شد کتاب با استقبال خوبی مواجه شود.»

جاهد درباره تازه‌ترین فعالیت ادبی خود یادآور شد: «اکنون در حال آماده‌سازی سومین کتابم هستم. این اثر بر پایه خاطرات واقعی از زندگی دو جوان کرمانشاهی نوشته شده و بازه زمانی ۱۳۱۸ تا ۱۳۸۰ را دربر می‌گیرد. در این کتاب، رنج‌ها و دشواری‌های خانواده‌های کُرد را روایت می‌کنم که جوانانشان در کوران تحولات سیاسی کشور گرفتار شدند. برای من، این کتاب تنها یک داستان نیست، بلکه بازتابی از تاریخ اجتماعی کرمانشاه است.»

او با ابراز امیدواری از انتشار این اثر اظهار داشت: «این کتاب نیز توسط انتشارات دینور منتشر خواهد شد. طراح جلد آن دکتر فریبرز عباسیان و ویراستاری آن بر عهده لیلا فولادی است. امیدوارم تازه‌ترین اثرم پلی باشد میان نسل امروز و نسل‌هایی که سختی‌های فراوانی را پشت سر گذاشته‌اند.»

این نویسنده کُرد در پایان خاطرنشان کرد: «برای آینده ایده‌های زیادی دارم. باور دارم داستان می‌تواند پلی میان گذشته و امروز باشد؛ پلی که به ما نشان دهد ریشه‌هایمان کجاست و چه چیزهایی ما را زنده نگه داشته است. بنابراین همان‌طور که پرستاری برایم التیام زخم جسمی بیماران بود، نوشتن را هم نوعی مرهم بر زخم‌های روحی جامعه می‌دانم و امیدوارم که در این راه موفق عمل کرده باشم.»

گفتگو- لیلا سعدوندی